جدول جو
جدول جو

معنی زمین دار - جستجوی لغت در جدول جو

زمین دار
دارای زمین، صاحب زمین، مرزبان
تصویری از زمین دار
تصویر زمین دار
فرهنگ فارسی عمید
زمین دار
(رَ دَ / دِ)
مرزبان. (دهار) (آنندراج) ، خداوند ده و ریش سفید ده. (ناظم الاطباء). دارندۀ زمین و صاحب ملک و مزرعه، به اصطلاح هندی، مأموری که مالیات اراضی سپردۀ بخود را جمع می کند و صد یک حق العمل بر میدارد. (ناظم الاطباء). واسطۀ میان مالک و زارع در هندوستان و آن مانند مستأجری باشد بااختیاراتی بسیار ظالمانه. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) ، در هند، رباخوارانی که به زارعین قرض دهند و شرائط آن بقدری صعب است که الی الابد مدیون و اولاد او در قید این دین باشند. (یادداشت ایضاً)
لغت نامه دهخدا
زمین دار
ملک دار مالک، مرزبان
تصویری از زمین دار
تصویر زمین دار
فرهنگ لغت هوشیار
زمین دار
مالک، مرزبان
تصویری از زمین دار
تصویر زمین دار
فرهنگ فارسی معین
زمین دار
فئودال، ملاک، دهقان
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(رَ دَ / دِ)
شکافندۀ زمین:
یکی جانور بد رونده ز جای
به سینه زمین در به تن سنگسای.
اسدی.
رجوع به مادۀ بعد شود
لغت نامه دهخدا
(تَ / تِرْ)
کمین ساز. آنکه در کمین نشیند. (آنندراج). کمین آور. (ناظم الاطباء). کمین کننده. (فرهنگ فارسی معین). آن دسته از لشکری که در کمین نشسته است. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به کمین آور و کمین کننده شود
لغت نامه دهخدا
(زَ وَ)
ناحیۀ تاریخی میان سجستان وغور. این ناحیه عبارت بوده است از درۀ وسیعی که رود هیرمند از جبال هندوکش تا بست در آن جاری است. بنابر مآخذ اسلامی، ناحیۀ حاصلخیز و پرجمعیت بوده است وچهار شهر عمده به اسامی درتل یا تل، درغش بغنین و شروان یا سروان و آبادیهای بزرگ داشته است. هیچیک از شهرهای مذکور امروز باقی نیست. شهر درتل به فاصله سه منزلی بر ساحل هیرمند واقع بوده و کوه زون که در آنجا مسلمانان دستهای بت معروف به زون را قطع کردند، نزدیک آن بوده. از شهری به نام خاش یا خواش نیز در زمین داور نام برده شده که محل آن نیز نامعلوم است و بعضی آن را از توابع کابل شمرده اند. (از دائره المعارف فارسی). ناحیتی است (از حدود خراسان) آبادان و بر سر حدیست میان غور و بست و او را دو شهر است ’تک’ و ’درغش’ و این هر دو ثغرند بر روی غور و اندر غش زعفران روید بسیار و پیوسته است به ناحیت ’درمشان’بست. (حدودالعالم). اندر شهر و سنۀ احدی و اربعمائه که امیر محمود رضی اﷲ عنه به غزو غور رفت بر راه زمین داور از بست و دو فرزند خویش را... و برادرش یوسف... را فرمود تا به زمین داور مقام کردند... و ایشان را آنجا بدان سبب ماند که زمین داور را مبارک داشتی که نخست ولایت که امیر عادل سبکتگین... وی را داد آن ناحیت بود. (تاریخ بیهقی چ فیاض ص 111). در سنۀ خمس واربعمائه امیر محمود از بست تاختن آورد بر جانب خوابین که ناحیتی است از غور پیوستۀ بست و زمین داور. (تاریخ بیهقی ایضاً ص 114). و امیر محمود رضی اﷲ عنه بدو سه دفعت هم از آن راه زمین داور بر اطراف غور زد وبه مضایق آن درنیامد. (تاریخ بیهقی ایضاً ص 120). رجوع به حبیب السیر، تاریخ سیستان، التفهیم بیرونی ص 199، احوال و اشعار رودکی ص 1118 و یشتها 2 ص 298 شود
لغت نامه دهخدا
(زَ)
شغل زمین دار. عمل زمین دار، قلمرو و اراضی سپرده به زمین دار. (ناظم الاطباء). رجوع به زمین دار شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از کمین دار
تصویر کمین دار
کمین ساز نهانیده بزنگاهی کمین کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زمین گیر
تصویر زمین گیر
آنکه به سبب مرض یا پیری نتواند از جای خود برخیزد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زمین داری
تصویر زمین داری
لديك أرضٌّ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از زمین داری
تصویر زمین داری
Landownership
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از زمین داری
تصویر زمین داری
propriété foncière
دیکشنری فارسی به فرانسوی
کشاورز، کار کشاورزی
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از زمین داری
تصویر زمین داری
własność ziemska
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از زمین داری
تصویر زمین داری
การเป็นเจ้าของที่ดิน
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از زمین داری
تصویر زمین داری
владение землей
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از زمین داری
تصویر زمین داری
Landbesitz
دیکشنری فارسی به آلمانی
زمین داری، تصرّف زمین
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از زمین داری
تصویر زمین داری
زمین داری
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از زمین داری
تصویر زمین داری
জমির মালিকানা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از زمین داری
تصویر زمین داری
umiliki wa ardhi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از زمین داری
تصویر زمین داری
土地所有权
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از زمین داری
تصویر زمین داری
toprak mülkiyeti
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از زمین داری
تصویر زمین داری
토지 소유권
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از زمین داری
تصویر زمین داری
土地所有権
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از زمین داری
تصویر زمین داری
בעלות על קרקע
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از زمین داری
تصویر زمین داری
землеволодіння
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از زمین داری
تصویر زمین داری
भूमि स्वामित्व
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از زمین داری
تصویر زمین داری
landbezit
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از زمین داری
تصویر زمین داری
propiedad de tierras
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از زمین داری
تصویر زمین داری
possesso terriero
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از زمین داری
تصویر زمین داری
posse de terra
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از زمین داری
تصویر زمین داری
kepemilikan tanah
دیکشنری فارسی به اندونزیایی