- زمین دار
- ملک دار مالک، مرزبان
معنی زمین دار - جستجوی لغت در جدول جو
- زمین دار
- دارای زمین، صاحب زمین، مرزبان
- زمین دار
- مالک، مرزبان
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Landownership
владение землей
Landbesitz
землеволодіння
własność ziemska
posse de terra
possesso terriero
propiedad de tierras
propriété foncière
landbezit
भूमि स्वामित्व
kepemilikan tanah
ملكيّة الأرض
בעלות על קרקע
토지 소유권
toprak mülkiyeti
umiliki wa ardhi
การเป็นเจ้าของที่ดิน
জমির মালিকানা
زمین داری
کمین ساز نهانیده بزنگاهی کمین کننده
آنکه به سبب مرض یا پیری نتواند از جای خود برخیزد
نوعی خیمه، محکم استوار
گرم کننده زمین: ریگ زمین تاب
گویا، سخنگو، آنکه بتواند مطلب خود را خوب بیان کند
درمانده، ناتوان
نوعی خیمه، محکم، استوار
((~. خا))
فرهنگ فارسی معین
کسی که زمین های بایر و بی صاحب را از راه های نامشروع تصرف می کند و به دیگران می فروشد
واسطه، شفیع، استاد زورخانه